....

بسم الله الرحمن الرحیم

خب بعد از یه غیبت طولانی دوباره برگشتم

اتفاقای خیلی زیادی افتاده مثل خراب شدن دوستیم با یه نفر

در حدی که دیگه چشم دیدنشم ندارم

یا مثل اومدن یه دوست قدیمی مثل صبا

بابا گوشیمو گرفت به خاطر یه سری اتفاقات فکر نکنم دیگه هم بده

رفتم کارناممو گرفتم معدلم شد 18/64 خسروانیه عقدی باهام لج کرد و هم جامعه و هم اقتصاد رو با نامردی نمره داد ریاضی هم 12 شدم ینی قشنگ ترکوندماااااااا

مدرسمو عوض کردم رفتم تزکیه جامعه تربیت اسلامی شتتتتتتتت

از شنبه باید بریم مدرسه فک کن تو مرداد بری مدرسه اصن مگه داریم؟؟؟؟

ما تو نمونه دولتیشم نرفتیم مدرسه چه برسه به اینجا

وای انگار اینجا از این خبرا نیست باید بری شتتتتتتت

دیگه بگم برات ....

دیشب هایپر بودیم با بابا و مامان امروز تولد خواهر بود که دلم نیومد پولمو خرج هدیه خریدن براش بکنم در نتیجه رفتم سراغ یار مهربان اسپره جاااان و امروز 4 نفره یه تولد کوچیک و خانوداگی براش گرفتیم

خواهر ویالن گرفته :| در جریانین که دوباره جوگیر شده

تصمیم گرفتم به رژیم شدید نه از فردا ها از شنبه هم نه از همین الان 

بابایی هلی کوپتر خریده از این کوچیکا ها خودش که خیلی دوسش داره هی میچرخونتش میاد رو سره ما چند بارم زده زمین پوکوندتش دیشب که از بالا سقف پله ها با شتاب پرت شد زمین و تققققققققق ترکید 

لب تاپ_لپ تاب_لب تاب خراب بود بابای داد درستش کردن و امروز به دست من رسید

دیروز از هایپر دوتا کتاب گرفتم با یه جامدادی خوشمللللل 

چند روز پیش هم از بازار حرم چادر ملی خریدم و تصمیم گرفتم به پوشش چادری بودن بپیوندم

چند هفته پیش هم با دایی محسن و خانوادش و ما یعنی من و مامان و بابا رفتیم پارک ارم بد نبود خوشید

چند هفته قبلش هم اصفهان بودیم که خیلی حال داد و کلی خوشید و چند هفته قبل قبل ترش هم کیش بودیم که اون دیگه ترکوند من و مامان و بابا بودیم 3 شب کلی پاساژ رفتیم کلییی خرید کردیم جنگ شب پازل شو رفتیم من و مامانی داخل هتل خودمون بود کشتی نوید رفتیم شام خوردیم رستوران گردون هتل رفتیم ناهار خوردیم رستوران باران رفتیم پاساژ پردیس و پاندا هایپرو خلاصههههههههه کلی خوشید دیگه دمت گرم ددی

اینم بین خودمون بمونه که چن روز پیش با صبا رفتیم بام ری خخخخخ